- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
به دلـهـا آمـد، شـوق دمـادم مدیحه خوان شد، تمامِ عـالَم میخـوانم آیـۀ نـور و تبارک میلاد حضرتِ هادی مبارک وقـتِ سُــرور اهـل ولا شـد عـیـد میـلاد ابن الـرضا شـد جانم فدای امام هادی، جانم فدای امام هادی *************************** برلبِ خوبان مدح و ثنـایش جانِ دو عـالَـم، بـادا فـدایش آمده آن که نور نمایان است عادتش رأفت و جود و احسان است تو بر خـلایق بابُ الـمرادی خـوش آمـدی یا امـامِ هـادی جانم فدای امام هادی، جانم فدای امام هادی *************************** ای وادی تـو، راهِ شـهـیـدان ای ذریـۀ، شـــاهِ شــهــیـدان دلهـا را زائـر کـربـبـلا کـن رزق محـرم ما را عطا کن روی لب داریم، نوای حسین دعا کن شویم، فـدای حسین اباعبدالله، ابا عبدالله، اباعبدالله، ابا عبدالله
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
مــژدۀ رحـمـت آمـد از عــالـم بـالا ابن الـرضای دوّمـیـن آمـد به دنـیـا عـالـم امـکـان هـمه گـلـبـاران شـده چـشـمۀ رحمت جاری و روان شده نور امامت جلوه و عیان شده، ای عزیز زهرا امـام هـادی سـیـدی، خـوش آمـدی ********************** خـدا رو قـلـب هـمـۀ هـستی نوشتـه سـامـرۀ تو آقـا جـان خـودِ بـهـشـتـه کی میـشـه آقـا، جـانِ مـن فـدای تو داد مـیـزنـه این،عـبـدِ بـی نـوای تـو کعبۀ عشقم صحن سامرای تو، ای عزیز زهرا امـام هـادی سـیـدی، خـوش آمـدی ********************** گل پسر امام رضا خوشحال و شادِ عـیدی مـا به دسـتـهـای امـام جـوادِ ای گـل زهـرا صـلـه ای به مـا بـده مریض عـشـقـیـم نمی گـیم شـفـا بـده فقط آقا جان به ما کـربـلا بـده، ای عزیز زهرا امـام هـادی سـیـدی، خـوش آمـدی
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
پخش سبک (به سبك السلام ای خاتم پیغمبران) تـو ولی کـبـریـایـی جـلـوۀ نـور خـدایـی پور حیدر جان زهرا نور چشم مصطفایی جهـانی با صفـا، شده از مـقـدمت نظر کن سوی ما، ز لطف و مرهمت عـلـی مـولا عـلـی، عـلـی مـولا عـلـی *********************** تو امام و مقتدایی مظهر لطف و صفایی ای پناه بی پناهان سـرور و مولای مایی دلم خـورده گره، به تار موی تـو که هر دم پَر زند، به سوی کوی تو عـلـی مـولا عـلـی، عـلـی مـولا عـلـی *********************** بر دلم حک شد جمالت ای مه و مهر و ولایت آرزو دارم بـبـیـنـم آن حـریـم با صفـایت گل پـیغـمـبـری، ز گـل ها برتری عـزیز فاطـمه، تو عـشق حـیدری عـلـی مـولا عـلـی، عـلـی مـولا عـلـی *********************** ای که عمری در فراقت منتظر ماندم بیایی روز و شب ذکر لب من مهدی زهرا کجایی الا یا مـهـدیا، تویی مـشگـل گـشـا یگـانه مـنـجی و، طـبـیـب درد ما ابـاصــالــح بــیــا، ابـاصــالــح بــیــا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
خورشيد پر تـلألو هـفت آسمان شدي ذي الحجه شهير زمين و زمان شدي با اهدنا الصراط تو شد راه، مستـقـيم وقتي كه حمد خواندي و تفسير آن شدي تـكــثــيـر گـشـتـه آيــۀ ايـاك نــعــبــد از آن زمان كه هادي اهل جهان شدي ابـن الجـواد! تا كه گـدايـت شـديـم ما مثل پـدر كـريم شدي، مهـربـان شدي تا سفره هاي دست كريم تو پهـن شد ما ميهمان شديم، تو هم ميـزبان شدي امـروز بر دريـچـۀ قـلـبـم نـزول كـن لطفي كن و مرا به غلامي قـبول كن هر وقت شيعه سائل و محتاج میشود درياي لطف و جود تو موّاج میشود دل را به دست غير تو هرگز نمیدهم از اين قضيه عـشق تو انتاج میشود پرهاي جبرئيل نگـاهم در آتش است وقتي كه خاك پاي تو معراج میشود در امتحـان رشتـۀ عـشـق و ولاي تو هر كس كه زير دَه شده اخراج میشود تو پـادشـاه كـشـور ديـنـي بـدون شك گـاها عـمـامه بر سر تو تاج میشود امـروز بـر دريـچـه قـلـبـم نـزول كن لطفي كن و مرا به غلامي قـبول كن امروز آمـديـم كه عـيـدي به ما دهـيد يك گوشه، يك كنار به ما نيز جا دهيد چشمان ما به دست شما خيره گشتهاند تـا كـه مـجـوّز سـفـر ســامــرا دهـيـد از اين چل و دو سال فقط لحظهاي بس است تـا بـا اشـارهاي دل ما را جـلا دهـيـد از الـتـمـاس پُـر شـده دستـان خـالـيـم وقـتـش شده كه تكه نان بر گـدا دهيد گـفـتـنـد كه بـلا سبـب قـرب میشـود بي زحمت اي طبيب به ما هم بلا دهيد امـروز بـر دريـچـۀ قـلـبـم نـزول كن لطفي كن و مرا به غلامي قـبول كن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
ای به عشقت دل از بـلا ایـمن ای ز مهر تو جان و دل روشن ای که هستی یگانه هادی دین نام تو چون عـلـی خـیـبـر کـن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
آسمـانـیـست جـلـوه های شما روی چشمان ماست جای شما حضرت جـبـرئیـل با بـالـش طاق نصرت زده برای شما هرکسی که شنیده گفته چنین بی نـظـیـر است ربّـنـای شما هـمـۀ بـرگ هـای پــایـیـزی می شود سبـز زیر پـای شما با دو دسـتـان خـالـی ام دارم چـشـم امـیـد بر عـطـای شما و بـرای قـیـامـتـم کـافـیـسـت نـخـی از گوشـۀ عـبـای شما از مسیـر خـطا بـرم گـرداند روشـنــایـی رد پــای شــمــا افـتـخـار تـمـام مـا این است شـده آقــای مــا گـدای شـمـا شب برای خودش سلیمان است زائـر صبـح سـامـرای شما عشق ما بر شما ارادی نیست عشق ما جز امام هادی نیست ای صفا بخش انجـمن هادی رونق یاس و یـاسمن هـادی گل خوش عطر و بوی زیبارو عـلـت رویـش چـمـن هـادی دهـمـیـن نـور محض آل الله پــدر دومـیـن حـسـن هــادی در جمال تو منعکس شده است روشـنـایـی پـنـج تـن هــادی در قـنـوتت فـرشتـه ها بودند به دو دست تو بوسه زن هادی بی نظـیری در انتقاد و کلام هستی استاد در سخن هادی شیر در پرده را که جان دادی روح تـازه بـده به من هادی روز محـشر در ازدحـام بیـا نـام مـا را صدا بـزن هـادی همه محتاج یک دعای توأیم حاجت قلب مرد و زن هادی واکن از کاروبار ما گره را تـا بـبـیـنـیـم مـاه سـامـره را آسـتـانـت هـمـیـشه پـا بر جا ابـتـدایـت هـمـیـشـه نـا پـیـدا ای عــلـی چــهــارم شـیـعـه نــــــوۀ اول امـــــام رضـــا ایـهـا الـهـادی ای امـام نـقـی دهمین حجّـت ای امام هـدی صاحب اقتدار و شوکت حق رهـبـر و مقـتـدای مذهب ما با وجودت همیشه می نـازیم بــه تــمـــام اهـــالـــی بـــالا اعـتـقـادات مـا درسـت شـده با فـرازهـایی از دعـای شما جامعه ساز ماست جامعه ات نـسـخـۀ رشـد روح انـسانهـا نـگـذاری بـه سـیـنـه هـا داغِ دیـدن صحـن سـامـرایـت را در زمانت سه بار شد تخریب بـارگـاه شـریـف کرب و بلا ای ولــی خــدا زبــانــم لال تو کجا مجـلس شراب کجا؟ ظرف غـمهای تو لبالب بود اشک تو نذر اشک زینب بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
زدل سرود مدحـتت، سر عاشقانه میکنم مِنَ الازل اِلـی الابـد تو را بهـانه میکـنم اگر نـوای رب کنم خـدای را طـلب کـنم من از هـدایت تو سـر بر آستـانه میکنم شه دهم فقط تویی، چهارمین عـلـی تویی به نـام نـامی عـلـی تو را بهـانه می کـنم نه ترک ذکر تو کنم نه حد شکـر تو کنم نـدای اعـتـلای تو به هر زمانه می کـنـم تویی که بر هدایتت هزار خضر تشنه لب منم که آب زنـدگی طلب ز خـانه می کنم مدیـنـۀ دل مـرا ضریـح طـور کـرده ایی چه سجده ها به مقـدم گـل سمـانه می کنم بگو به شکر نعـمت خـدای حیِّ لامکـان سلام ما درود ما به جدِّ صاحب الـزمان دل رمـیـده ام بـه یـک، نـگـاه مـایـل آمده به سایـۀ حـضور تو اسیـر و حـایـل آمده تو آن یم کرامتی که از خروش بخششت طمع کنان و سرکشان دلم به ساحل آمده ز موج خوش نگاهیات ز موج خیر خواهیات به اوج بی سپـاهـی ات هـزار سائـل آمده دلم گرفته بوی تو نـشسـته کُـنج کوی تو طلب کـند سبـوی تو که سـاقـی دل آمـده به چشمک ستاره ها چه خیره شد نظاره ها به یثرب است اشاره ها که ماه کامل آمده ولــیِّ حـیِّ داوری؛ ســلالــۀ پــیـمـبـری ز نسل پاک کوثری؛ تو حیدری حیدری تـو نـاشر حـقـیـقـتـی تو مـظهـر ولایـتی تـو هـادی طـریـقـتـی تو کـشـتی هـدایتی تویی شراب ناب من حساب من کتاب من شفـاعـتم به دست تو به حال ما رعـایتی نه وصف توست کار من نه مدح تو شکار من تو صید وصف داوری ز بس که خوش حکایتی مرا به خویش بنده کن بیا و مُرده زنده کن مسیح جان خسته کن ز بی کسان حمایتی میان حصر دشمـنـان امیـد قـلب دوستان طـلایـه دار شیـعـیـان امـیـر بـا درایـتـی به روز غم مرا ببر به سوی خود کشان کشان سلام ما درود ما به جـدِّ صاحب الزمان
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
اهل ولا مـرحـبـا فـصـل سـرور آمـده سـیـنـۀ سیـنـای دل مـرکـز طـور آمده سـاقـی تـوحـیـد بـا جـام طـهـور آمـده جلوه گر از بـرج غـیب آیت نـور آمده محـو شده بـاطل و حـق بـه ظـهـور آمـده که گشته روشن به او چشم و دل خاص و عام بیا به بستان وحی فـیض دگر را ببین به دست شمس الضحی رشک قمر را ببین روی ملک را نگر، جن و بشر را ببین با پدری چون جواد بهین پسر را ببین عـلـی بـخـوانـش ولـی پـیـامـبـر را بـبـین امـام هـادی است این هـدایـتـش مـسـتـدام دهُــم ولــیِّ خــدا امــام ایـن نُـه وراق به علم او پایبند هشت جهان هفت طاق شش جهت و پنج حس بدو بَرَد اشتیاق فتد در این چار بام بدون مهرش فـراق اگـر دو عــالـم کـنـد به مـهــر او اتــفـاق بـه ذات یـکـتـا شـود جـحـیـم، دارالـسـلام مــحــبّـت او بُــوَد عــنـایـت واســعــه به امر و نهیـش مـدام جـاذبه و دافـعه ز فیض او شد قـوی بـاصره و سامعه عـنـایـتـی از کـفـش عـنـاصـر اربـعـه حــکــایـتـی از دمـش زیــارت جــامـعــه کز آن هـزار آفـتاب درخشد از هر کـلام بـیـا به بیت الـولا جـمـال داور بـبـیـن جـمـال داور نگـر روی پیـمـبـر ببـین کـمـال خـیـرالنـسـا جـلال حـیـدر ببین کـنـار ابن الرّضا رضای دیگـر ببـین جـواد را بـا گـلـی بـهـشـت پـرور بـبـیـن بهشت از این گـل گرفت آبـرو و احـترام ابـوالحـسن کـنـیـه و عـلـی بود نـام او ز حــور دل مـیبـرد کـبـوتــر بـام او پــرنـــدگــان هـــوا شــیــفــتــۀ دام او درنـدگـان زمیـن اشـک فـشـان رام او چـشـمـۀ آب حـیات جرعـهای از جـام او الا الا تـشـنــگــان از او سـتــانـیــد جــام پناه من کوی او نگاه من سوی اوست کعبۀ من سامره قـبلۀ من روی اوست رشتۀ توحید من سلـسلـۀ مـوی اوست بهشت در سایـۀ قامت دلجـوی اوست جهان هـستی هـمه پُر از هیاهـوی اوست عـالـم خـلـقـت کـنـد در حـرمـش ازدحـام به هر کجا ساکنم مرا وطن سامره است تکلمم روز و شب به هر سخن سامره است نقل سخن سامره نُقل دهن سامره است مرا به حجش چه کار؟ بهشت من سامره است که خاک آن مظهر حیّ زمن سامره است به صبحگاهش درود به شامگـاهش سلام بر این زمین آسمان دوخته چشم نگـاه بر این زمین آورد مَلَک ز گردون پناه از این زمین میوزد نور به عرضِ اله از این زمین یافت دل به سوی معبود راه در این زمین خـفتهاند دو آفـتاب و دو ماه نرجـس نیکـو سرشت حکـیـمه با دو امام بگـوش عـالـم رسـد نـدای این خاندان دودۀ آدم شــود فـــدای ایـن خــانــدان ناز به شاهـان کـنـد گـدای این خاندان خـلـقـت هـستی بود برای این خانـدان زبـان «میـثـم» کـنـد ثـنـای ایـن خـانـدان هماره در روز و شب همیشه در صبح و شام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
سرچـشمۀ فـیـض حی سرمد آمد آئـیـنـۀ نــور حُـسـن احـمــد آمــد تبریک به ثامن الحجج باید گفت چــارم عــلــی آل مـحــمّــد آمــد ********** سید هاشم وفایی *********** گـل نـغـمـۀ شـادی از منـادی آمـد از سوی مـدیـنه بانگ شادی آمد بـا آمــدن طـنـیـن بــال جـبــریـل عــطــر نـفــس امـام هــادی آمـد ********** سید هاشم وفایی *********** بر لشکر کفر چیرهات باید خواند خورشید به شام تیرهات باید خواند درس ادب و ولایـت و تــقـوا را در جـامعه کبـیـرهات باید خـواند ********** ولی الله کلامی ***********
در مکـتـب عشق اوستادی هادی ریحـانـۀ حضرت جـوادی هـادی چون نام تو خار چشم دشمن باشد گوییم جهـان فـدات هـادی هـادی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام هادی علیهالسلام
الا ز خالق و خلقت سلام حضرت هادی الا ولای تو فـیض مـدام حضرت هادی الا کـلام تو خـیـرالکـلام حضرت هادی الا به دست تو دین را زمام حضرت هادی تویی به ملک الهـی امام حضرت هادی وصی حضرت خیرالانام حضرت هادی حساب فضل تو بیرون بُود ز حد و شماره ولادتـت به جـهــان داد آبــروی دوبـاره سزد که چرخ فشاند به پات ماه و ستاره کند به خـاک درت سجـده آفـتـاب هماره اگر به یاد تو گـیرند لحظه لحظه هزاره فضائـل تو نگـردد تـمـام حضرت هادی تو جدّ مهدی و باب حسن، عزیز جوادی ولـیِّ کـل خــلایـق امــام کــلِّ عــبــادی نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهادی پناه خلـقت و نـور الـفـؤاد و باب مرادی تو هادی ملک و جن و انس و رکن بلادی به یمن توست فلک را نظام حضرت هادی تـو دُرّ نُـه یـم نـور؛ یـم دو گوهـر نـابـی عـلی چـارمی و حـافـظ چـهـار کـتـابـی به باغ دین پدرانت همه گل و تو گلابی حیات خـلق بود آب و تو حـیـات به آبی به ملک نور تو ماهی به شهر علم تو بابی چو جد خویش علیه السلام حضرت هادی گرفـته مُلک جهان را عـطای واسعۀ تو کتاب حـشر بود صفـحـهای ز واقـعۀ تو پُر از صدای خدا لحظه لحظه سامعۀ تو بـهـشـت جــاذبـۀ تـو جـحـیـم دافـعـۀ تـو شـنــاسـنـامـۀ کــل ائــمّــه جــامـعــۀ تـو تو راست معجزه در هر کلام حضرت هادی هـزار مـاه شـب چــارده اسـیـر هـلالـت هزار مهر درخـشنـده ذرّهای ز جـمـالت هـزار عـرش کـمالـنـد نـردبـان کـمـالت هزار سال فـزون آسـمـان نیـافت مثالت هـزارها مـتـوکـل اسـیـر قـدر و جـلالت زهی جلال و کمال و مقام حضرت هادی تو کیستی که خـداوند دادگـر به تو نازد حسن، حسین، عـلی با پیامبـر به تو نازد سلام بر تو که هم جدّ و هم پدر به تو نازد بزرگ مصلح دین منجی بشر به تو نازد امام عسگری آن نازنین پسر به تو نازد تویی به خلق دو عالم امام حضرت هادی اگرچه گشت عدو حمله ور به صحن و سرایت اگر چه نقش زمین گشت خشت های طلایت مـزار توست دل ما و جان ما به فـدایت هماره ریخـته "میثم" دُر قـصیده به پایت پُر است مدح وی از میوههای مدح و ثنایت بریز شهد ولایش به کام حضرت هادی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
روزی ما شد در این ظلمت جمال آفتاب خوش درخشیدیم در ظـلّ کـمـال آفـتـاب ذرهای بـودیـم و گـردیـدیـم مـال آفـتـاب آمدیـم آگه شـویم از شـرح حـال آفـتـاب وه چه شیرین است صحبت از وصال آفتاب ما کجـا تـمثـیـل روی بـی مثـال آفـتـاب اذن دادنــد و خـریــدنــد و بـهــا دادنــد بـاز نـاز کـردند و رهـا کـردنـد و جـا دادنـد بـاز ما از اول ریـشـۀ خود را ولایت یافـتیم از هـمـان روز ازل راه هـدایـت یافـتـیم ذات خود را بی تمنـا در عـنایت یافـتـیم ابـتـدا تا انـتـهـا را، تا به غـایـت یافـتـیـم راه خود را چارده گونه حکـایت یافـتـیم خویش را در لابلای این روایت یافـتـیم مـا اضـافـات گــل آن چـارده هـادی شـدیـم چارده قرن است در هر لحظه امدادی شدیم چارده انسان کـامل را به ما بخـشیـدهاند چارده قـرآن نـازل را به ما بخـشیـدهاند چارده دریا و ساحل را به ما بخشیدهاند چارده دستان فـاضل را به ما بخشیدهاند چارده مولای عادل را به ما بخـشیدهاند چارده طی مراحل را به ما بخـشیـدهاند پس نداریم آرزویی جـز صـراط المـستـقـیم زلـف ما خورده گـره با این کـریمان کـریم هریک از این چارده را رمز و رازی بیشتر هادی دین را و لیکـن دلـنـوازی بیـشتر دومین ابن الرضا را هست نازی بیشتر هرکه با لطفـش نـشیـند دلنـوازی بیشتر با دل عـاشق کند معـشوق بازی بیـشتر هرکه خواهد معرفت او را نیازی بیشتر مکـتـب او شیـعـه را تا حـق هـدایت میکـند بـا زیـارت نـامـه تــدریـس ولایـت مـیکـنـد در زیارت جامعه، هر فیض میبارد از اوست گر زیارات غدیریه صفا دارد از اوست هرکه دستی بر دعا هر لحظه بردارد از اوست هرکه احکام خدا را فرض بشمارد از اوست زائر قبر رضا هر سجده بگذارد از اوست در دل ما هرکه بذر روضه میکارد از اوست هرکه با هادی است،محبوب المساکین میشود شیعـه هـادی است، هـادیُّ المضلّـیـن میشود هـادی دلهاست حُـب حضرت ابنالجواد قـبـلۀ جـانهـاست قـدّ و قـامت ابنالجواد بر فلک مولاست ذات خـلقت ابنالجواد کـاشف غمهاست نور طلعت ابنالجـواد والـی والاست ما را طیـنـت ابـنالجـواد عـالـم بـالاسـت ذیـل دولـت ابـنالـجـواد اوست فـرزنـد جـواد و حضرت نـورُالـفـواد هم جواد بُنالجواد لجواد بُنالجواد لجواد بُنالجواد نام زیبایش علی، روی دل آرایش عـلی قد رعنایش عـلی، رخسار یکـتایش علی نقش سیـمایش عـلی، کـُنهِ تـولایش عـلی خلق والایش علی، اعلای اسمایش علی دین و دنیایش علی، مقصود و عقبایش علی مهر و امضایش علی، جنّات و مینایش علی بر محبانش مجیر است و بشیر است و نذیر رمز میلادش غدیر است و غدیر است و غدیر چون نظر بر قلب پُر از مهر شاگردان کند نام ابن مهـزیارش جلـوه هر دوران کند مرقد عبدالعـظـیمش فخـر بر ایـران کند کـربـلایی در دل ایـران بنا ایـنـسان کند کارهای سخت را با یک نظر آسان کند کاش ما را بر قدوم مهدی اش قربان کند بهـر میـلادش اگـر لـبخـنـد بر دلـهـا نـشست عید قربانش صفا، عید غـدیـرش مروه است با وجودی که بُوَد مهدِ معارف محـفـلش گاه در تبعید و گاهی کنج زندان منزلش با اسارت با جسارت آشـنا جـان و دلش یاد عـمـه زینب و آن ناقـۀ بی محـملـش چشم او از اشک دریا بود و چهره ساحلش کـربـلا را دیـد ویـران، مثل روز اولش ســامــرا ویــرانـه امـا راه دیـن آبـاد مــانـد نور هادی در دل و طاغـوت بی بنـیاد ماند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
به نام نامی هـادی که هـادی دلهـاست یگـانـه فـاتـح دلهـا امـام بی هـمتـاست امـام مـهــر، امـام وفــا، امــام عــشـق امام رأفت و رحـمت امام خوبیهـاست هدایتـش همه جا را به زیر سایه بَـرَد امامتش متعـالی، زِعـامتـش یکـتـاست مــعــلـــّم هـــمــۀ اولــیــاسـت آقــایــم که میـوۀ دل و دلـدار سیّـد بَـطحـاست علیّ چـارم ما، مرتـضـای دوّم اوست دهـم امام تـشیّـع؛ حقـیـقـت عـظـماست فـرشـتـگـان مـقـرّب مـقـیـم حجـرۀ او قسم به روح مقـدّس سلالـۀ زهـراست نــوادۀ حــسـن مـجــتـبـاسـت ایـن آقــا سلیـل آل نـبـی، نـور چـشم آل عـباست عـلـیّ دیـگــر آل حـسـیـن آمـده اسـت که وارث همۀ روضه های عاشوراست قـنـوت حضرت سجّـاد روی دستانش امـیـن بـاقـر عـلـم نـبـی هـمین آقـاست صراط صادق آل عـلی طریقۀ اوست شبیه موسیِ کاظم به وقت درد و بلاست ستارۀ سحر است و شکـوه باغ جـواد دوباره کوثر قرآن دوباره ابنِ رضاست دوبـاره جـدّ غـریـبـش ابـالحـسـن آمـد طلیعـۀ حسن عسگـری از او پیـداست پـدر بــزرگ امــام زمــان مـا یـعـنـی برای مهدی دین چاره ساز مشکل هاست بِچِش حلاوت ذکرش، بخوان به لب هادی که نام حضرت هادی عجیب روح افزاست ز آسـتـیـنِ هــنـر پـرورش ادب ریـزد حیات طیّبه اش چون هزار دانشگاست هرآنکه طالب دریای معرفت از اوست کلاس جامعه اش رهگشای اهل ولاست به عـلم خـویش بداند زبـان حیـوانـات خـدای قـادر مطلق به عـلم او داناست بهـشت مـائـده ای از ولای عـظـمایـش شـفـیـع هرچه ولایتـمـدار با تـقـواست گـنـاه شیـعـه ببخـشـد خـدا به مـقـدم او نوید باب غدیر است و آیة العظماست خدا به شیعـۀ او عـزّت و کـرامت داد بـیـا کـه آیـنـۀ هـیـبـت خـدا اینـجـاست به عصمتش قسم از او مقام میگیـریم به هیبتش قسم از قهر او عدو رسواست بیا به محـفـل و کشکول سائـلی بردار که عـیـدی قـدمـش استـغـاثـۀ دلهـاست نگـو شمـرده شمـرده که حاجـتت داند نگفته با خبر از حاجت و غم دلهاست عزیز فـاطـمه و ترک سائلان هرگز! بریز غم که وجودش مفرّح جانهاست مگر زیارت کرب و بلا نمی خواهی؟ کـلـیـد کـار به دست دعای این آقاست نـظام عـالـم هـستی از او درست شود بیا که پرچم صبح فرج از او برپاست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
امشب بـشیـر از جانب حـیِّ تعـالی آمده گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده یــا کــوثــری از دامـن امابــیـهــا آمــده چـارم عـلی در مجـمع اولاد زهـرا آمده از نـسل مصباح الـهـدی هـادی به دنـیا آمده نور هدایت تـافـتـه هم در عـرب هم در عجـم کهف التقی، بدرالشرف، نورالهدا، ابنالرضا رخ رحمة للعـالمین هیبت علی مرتضی قرآن از پا تا به سر توحید از سر تا به پا هر دیده بر او یک حرم هر دل بر او یک سامرا هم وجـه ذات کـبـریـا هـم نـجـل خـتمالانـبـیا آیـیـنـۀ حُـسـن قَـدم بـگـذاشـت در عـالـم قـدم از آیۀ «اللهُ نور» افکـنـده گـل سیمای او نام دلآرایش علی، قـلب محـمّد جای او در چشم عرش کبریا پیداست جای پای او دل، حج بجا آرد ولی در طوف سامرای او جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او عالم اگر سائل شود در پیش بـذل اوست کم چشم عطا بر درگه و چشم کرم بر دامنش یعقوبهـا بینـا شوند از نفخـۀ پیراهـنش نور الهـی در دلش روح محمّـد در تنش قرآن، کتـاب منقـبت؛ مداح ذات ذوالمنش شیرین دعای جـامعه از منطق شور افکنش بیـن زیـارات دگر این جـامعـه گـشـته عَـلَـم باغ بهشت من بود صحن و سرای سامره مرغ دلـم دائـم زند پر در هـوای سامره تا چهره بگذارم شبی بر جایجای سامره سعی و صفا و مروهام باشد صفای سامره ای کاش یارب می شدم عمری گدای سامره هرچند دائم خـویش را بـیـنـم کـنار آن حـرم ای آفـتاب شهر دل روی جهـانآرای تو ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو نور خدا میتابـد از سرداب سامرای تو دُر کـرامت ریخـتـه از لعـل گـوهـر زای تو در زیر بارِ دِیـنِ تو پـشت فـلک گردیده خَم تو وجه حی داوری یابنالجواد ابنالرضا تو احمدی تو حیدری یابنالجواد ابنالرضا تو جسم ایمان را سری یابنالجواد ابنالرضا تو روح را بال و پری یابنالجواد ابنالرضا از هرچه گویم برتری یابنالجواد ابنالرضا چون مینگارم وصف تو در دست میلرزد قلم من عبد بیپا و سرم اما سر و سرور تویی ساحل تویی دریا تویی کشتی تویی لنگر تویی گمگشتگان را تا ابد هادی تویی رهبر تویی علم و کمال و فضل را گردون تویی محور تویی لبتشنگـان نور را ساقی تویی ساغـر تویی باشد که از لطف و عطا جامی کنی برما کرم تو هادی و با نور خود ما را هدایت میکنی تو دوستان خویش را مست ولایت میکنی در گیرودار حشر هم؛ از ما حمایت میکنی بر خصم خود هم بس که آقایی عنایت میکنی بر ما عنایت نه که؛ لـطف بینهـایت میکنی ای وصف تو خیرالکلام ای لطف تو خیرالنعم ای داده ذات حق تو را بر خلق عالم برتری جـِّد امـام منـتظـر! باب امـام عـسکری! جوشد ز تیغ مهدیات نور عدالتگستری از ما سراسر تیرگی از تو همه روشنگری میثم کند با مـدح تو پیـوسته گوهـر پروری باشد که جوشد مـدح تو از خـامۀ او دمبهدم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
شـروع عـشـق به نـام خـدا به نام شما مـن آفـریـده شـدم تا شـوم غـلام شـمـا هـزار شکـر نـبـوده هـنوز روی سرم به غـیـر سایـۀ لطف عـلی الـدوام شما کبـوتـر دل من که نمی پـرد هـمه جـا از آن زمان که گرفتار شد به دام شما برای آنکه جـنـان را فـقـط نـگـاه کـند نشسته است شب و روز روی بام شما خوشا به حال کسی که شده در این دنیا مسیر زندگی اش روشن از کـلام شما شـمـا تـمـامـی دار و نـدار من هــسـتـیـد تـمـام عـمـر هـمـه اعـتـبـار من هـسـتـیـد جهـان به زیر قـدوم تو خـار میگردد نـفـس زنی همه عـالـم بهـار میگـردد برای عرض ارادت به محضرت، خورشید به سمت گـنـبـد تو رهـسپـار میگردد یکی دو شب که نه، هر شب به سامرا، مهتاب میـان صحـن تو مثـل غـبـار میگردد اگر که تیـغ دو ابروت می کـشد، جـانم هـزار بـار بـه پـایـت نـثــار میگـردد اگر به عشق تو مُردم شما نخورغصه یک عاشقت کم از این صد هزار میگردد همیـشـه زنـده بُوَد هـر کسی فـدای تو شد و خوش به حالش اگر خاك سامرای تو شد دلـم بـهـانـه گـرفـته، بـهـانـهات هـادی نشسته ام چو گـدا پشت خـانهات هادی نگاه کن به خدا آب و نان نمیخـواهم تـمـام حـاجـت مـن آسـتـانـهات هــادی بخوان تو جامعه را تنگ شد دلم امشب بـرای زمـزمــۀ عـاشـقـانـهات هــادی به عرش نقل محافل بیان مدح شماست و جـبـرئـیـل بـخـوانـد تـرانهات هادی تو آمـدی که گرفـتاریام شـروع شود شـوم اسیـر تو و آب و دانـهات هـادی تـو آمـدی کـه بــدانـم جــلال یـعـنـی چـه! تـو آمـدی که بـبـیـنـم جـمـال یـعـنـی چـه! بگـیـر دست مرا تا به سـامـرا بـبـری بگـیـر دست مرا عـرش کبـریا ببـری ببین که دور و بر من غریبه بسیار است بگـیـر دست مـرا، یـار آشـنـا، بـبـری تو رهـنـمـای مـنی، تا نیـامده شیـطان بگـیـر دست مـرا تا سـوی خـدا ببری همه یقین من این است راه حق آنجاست به هر کجا که دلت خواست تا مرا ببری به آن ضریـح تو سوگـند میدهم مولا مرا تو یک شب جمعه به کربلا ببری که روضه خوان بشوم در حریم خون خدا: مـیـان آن هـمـه لـشكـر؛ حـسیـن وا...تـنهـا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
الا مـاه رجـب تـابـنـده مـاه دیگـرت آمـد چـراغ دلـفـروز تـا ابـد روشنـگـرت آمد در آغوش سحر خورشید گردونپرورت آمد مه و مهر و فلک را کن نثارش، اخترت آمد فروغ حُسن غیب است اینکه امشب در فضا داری تـو در دامن عـلـی بن جـواد بن رضـا داری زهی این گل که آغوش خداوند است گلزارش سـلام الله دائم بر قـد و بالا و رخـسارش کلاف جان به کف، صد یوسف مصری به بازارش جواد ابن رضا چشم و دلت روشن به دیدارش به مـرآت جـمال بـیمـثـالش ده ولـی را بین در این آیینه امشب هم محمّد هم علی را بین جمـالش از جـمال کـبریا دارد حکایتها کمـالـش از کـمـال انـبـیـا دارد روایتها عیان در مصحف روی منیرش کل آیتها هـدایت گـشته در خط تولایش هـدایتها حکـایـت از حَـسـن دارد جـمال نـازنـیـن او همانا نـور مـهـدی میدرخـشد از جـبـین او تعـالیالله تعالیالله از این حُسن خدادادی که بر هردل دهد با یاد رویش یک جهان شادی حـقـیقت یافته در خط نورش خط آزادی میان چارده هادی شده مشهـور بر هادی جـهـان غـرق تجـلایـش زمـان مهـد تولایش عـلی نـام دلآرایـش، محـمّـد محـو سیـمایـش سلام الله فی الـدارین بر قدر و جلال او دل از آل مـحـمّـد مـیبرد مـاه جـمال او جـلال غـیب پـیدا در جـمال بـیمثـال او دعـای جـامعـه دُرّی ز دریای کـمـال او عـبارتهـای آن نـور هـدایت را کـنـد کامل محبت، معرفـت، ایـمان، ولایت را کـند کامل ملائک بسته صف برگرد «سرَّ من رَا»ی او طواف از دور آرد کعبه بر صحن و سرای او گرفتند آسمانها نور از گـلـدستههای او ستاده با عصا موسی در ایوانِ طلای او عجب نبْود که آید وحی، موسی را ز دربارش و یا گیرد شفـا قلب مسیح از چـشم بیمـارش سـلام الله ای نـام هـدایت زنـده از نامت فلک: زوّار ایوان و ملک: مرغ لب بامت همه سیراب از دریای فیض و رحمت عامت ملک در آسمان، حیوان وحشی در قفس رامت حـریـم قـدس تو در سـامـره کـوی حسین ما نجف، کرب و بلا، مشهـد، مدیـنه، کـاظمین ما نه تنهـا دولـت عـبـاسیـان آمـد حـقـیر تو همانا سرکشان گشتند یکسر سر به زیر تو تو در زندان دشمن بودی و دشمن اسیر تو چو مهـر از ابر میتابید رخسار منیر تو چه غم گر تاخت بر قبر تو خصم روسیاه تو بـوَد دلهـای مـا هم قـبـر تو، هم بـارگـاه تو کیام من خاک خدّام درت یا حضرت هادی که میگردد دلم دور سرت یا حضرت هادی ز پا افتادهای در محضرت یا حضرت هادی قبولم کن به جان مادرت یا حضرت هادی نمیدانـم که بـودم یا چه بـودم یا کجا هـستم همین دانم که خـاری در گـلستـان شما هستم شمـا دادیـد در عین سیـاهی آبرو بر من شما شستید جرمم را به آب رحمت از دامن شما دادید جان تازهام از مهر خود بر تن شمـا از گلخن آوردید ما را جانب گلشن شما خوانـدیـد از بهر عنایت خـلق عـالـم را مبـادا دور سـازیـد از درِ این خـانـه میـثم را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
امـشب فـزودهانـد صـفـاى مـدیـنـه را نـور خـدا گـرفـتـه فـضاى مـدیـنه را با جلوه هاى اشرقـت الارض قـدسیان بـستـنـد چـلچـراغ سـمـاى مـدیـنـه را روح الامین به یاد بهار نـزول وحى گـلبـوسه میزنـد سر و پاى مدینه را بیت النبى و گـنبد خضرا و مسجدش بخشیده لطف صحن و سراى مدینه را در وادى قـبـا به تـمـاشـا نـشـانـدهانـد آن نخـل هاى سـبـز قـبـاى مـدیـنه را آن گونه خرّم است که گویى گشودهاند بر هـشت خُـلـد پـنجره هاى مـدینه را عطر و گلاب لاله بدین گونه دلپـذیر تغـیـیر داده حـال و هـواى مـدیـنه را نور جمال حضرت هادى است که اینچنین روشن چو روز کرده فضاى مدینه را ماهى دگر به محور خورشید عشق تافت تا روشنى دهـد هـمه جـاى مدیـنـه را آنسان که بود هجـرت والاى احـمدى تاریـخ سـاز شهـر و بنـاى مـدیـنه را این وارث رسول هم از راز هجرتش تا سـامـرا رسـانـد صفـاى مـدیـنـه را گلبانگ شادى است بگوش فرشتگان فـریـاد مـکـه را و نــداى مــدیـنـه را کاین ماه جـلـوهاى جـمال محمد است ابـن الــرضـاى دوم آل مـحـمـد است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
لـطـف امـام هــادى و نــور ولایـتـش مـا را اسـیـر کـرده بـه دام مـحـبـتـش بـر لـطف بى کـرانـۀ او بـستـهایـم دل امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش منت خداى را که به ما کرده مرحمت تـوفـیــق بــرگـزارى جـشـن ولادتـش تبریک باد بـانـوى کـبـرى سـمـانه را کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش ماه تـمـام و نیـمۀ ذى حجـه مـطـلعـش خـیـر کـثـیـر و کـوثـر قـرآن بشارتش ایـن است آن امـام که تـقــدیـر ایـزدى بـعـد از جــواد داده مــقــام امـامـتـش این اسـت آن امـام کـه ذرات کـائـنات اقـرار کـردهانـد به جـود و کـرامـتـش این است آن امام که در برکة الـسّباع شیـران شوند رام و گـذارند حـرمتش این است آن امام که از نقش پرده هم ایجـاد شیـر زنـده کـند حـکـم قـدرتـش این است آن امام که دشمن به چند بار رخسار عجز سوده به درگـاه عـزتش
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
بــر لـبِ عــالَــم نــغـــمــۀ شــادی آمــده دنــیـــا حــضــرت هــــادی آمــــده جـــان جــــوادُ الائــــمــــه روح و ریــحــان جـــوادُ الائــمــه پیــچــیــده در کــلّ فضــا، گــلبــانــگ یــابـن الــرّضـا ای امامِ انـس و جــان خوش آمدی مقــتــدای مهــربــان خــوش آمدی نــغــمـۀ لب هــمــه عــالــم ایــنــه جـدّ صاحب الــزّمان خــوش آمدی سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا ************************************************* در همــه عــالًــم گــل فــشـانی شد گــل فـشانی شد نغمــه خــوانی شد حوریان، ترانه خوان با قلبِ شــاد گـرمِ تبــریکِ بـه بــابــایـت جــواد فــرمــانــدۀ مُــلــکِ قــضــا، ای نــــوۀ امــــام رضــــا ای کــــلام تــــو چــــراغ راهِ مــا ای رضــای تو رضــای کــبــریـا کن عنــایــتــی که روزی بگیــریم جشــن مــیــلاد تو را در ســامــرا سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا ************************************************* از ازل آقــــا دل به تو بــســتــیــم مــا گــدایــانِ ســامــرا هــسـتــیــم دسـت مــا و دامـنـت مــولا مــولا جــان فــدای گـلـشـنـت مـولا مولا در گـلـشـنـت رویــد آقــا، گــلــهای ایــمــان و تــقــوی یـا عــلـیّ الـنّــقــی آوایــم هــر دم ایــن بُــوَد ذکــر تــمــامی عــالــم ســیــدی بــده به مــا دلــــدادگـــان رزق اشــک و گــریه های مُحرّم سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
جهان هستی تمامی شده غرقه در شور و شعف امامِ هادی به دنیـا بیامد بَه بَه از این شعف آمده روح وفا ،کعبۀ جـود و سخا ذکر لبهایم شده ،سیدی ابن الرّضا سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا ********************************** همه بریزید گل ای عاشقان و ای جمع شیعیان شده مدینه از این مولد امشب زیباتر از جنان زین قُدوم با صفا،ای مُحبّ اولیا امشبی عیدی بگیر، از جواد بن الرّضا سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا ********************************** خــدا به حقّ امامِ دهــم ما را کـن اهل ولا بده بــراتِ مدینه، نـجـف، سامرا، کـرببلا میکنم امشب دعا ،چون جمیع عاشقان ای خدا برما رسان،مهدیِ صاحب زمان یا ابا صالح مدد، یا ابا صالح مدد، یا ابا صالح مدد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
ترانه خوان هر بلبل در چـمـن شد فــرخنــده میــلاد ابــوالحـسـن شـد پیچیده در جهـان گــلبانـگِ شــادی آمــده بــه دنــیــــا امــــامِ هــــادی مــولا و رهبــر آمــد، خــوش آمـد جــدّ مـنـتَــظَـر آمــد، خــوش آمــد خوش آمدی یا امامِ هادی؛ خوش آمدی یا امامِ هادی ******************************** نــور ســمــاوات و زمــیــن آمــده ابــن الـــرّضــای دوّمــیـــن آمــده غــرق طــرب گشته کــلام شیـعـه از یُــمــنِ مــیــلادِ امــامِ شــیــعــه دشـمــنِ بـیــداد آمــد، خــوش آمــد دلــبــنـد جــواد آمــد، خــوش آمــد خوش آمدی یا امامِ هادی؛ خوش آمدی یا امامِ هادی ******************************** از مقــدمش گـشـته عــالــم مُــزیّن ذکــر مَلَــک گـشـتـه یــا ابالحــسن خــورشیــد آسمــان عـصـمـت آمـد دهــمــیــن اخــتــــر ولایــت آمـــد بیــن حــوریــان، گـشـتـه ولــولــه زهــرا در جنّــت، می دهد صـلــه خوش آمدی یا امامِ هادی؛ خوش آمدی یا امامِ هادی
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
تو امیــر ســامرایی من گــدای ســامرایم به خدا در حسرت صحن و سرای سامرایم امــامُ المُتّقین، علــیِ چــارمین بُوَد شش گوشه ات، بهشت اهل دین مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ********************* ای همه کــرّوبیان خــدّامِ خــدّامِ حـریمت چشم ما باشد هماره بر دو دستانِ کریمت تویی مولای ما، تویی مشکل گشا بُــوَد رُخسار تو، تــجــلی خــدا مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ********************* نفرت از وهّابیت در این دل ما خانه کرده لعنت حق بر کسی که قبر تو ویرانه کرده ز ما قبلش شود، نکوتر آن مزار حـوالـۀ عــدو، به تــیغ ذولفـقار مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ********************* چشمۀ نور وعطا و جود و لطف بی کرانی نوۀ سلطان طـوس و جدّ صاحب الزّمانی دل مجـنون ما، به غم شد مبتلا بده بر عــاشقان، برات کــربـلا مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ****************** از این به بعد سرودۀ محمد مبشری ***************** تو ولی کبــریــایـی جلــوۀ نــور خــدایــی پور حیدر جان زهرا نور چشم مصطفایی جهانی با صفا، شده از مقدمت نظرکن سوی ما، ز لطف و مرهمت علــی مولا علی، علــی مولا عـلی ********************* تو امام و مقتدایی مظهـر لطف و صفایی ای پناه بی پنـاهان سـرور و مولای مایی دلم خورده گره، به تار موی تو که هر دم پر زند، به سوی کوی تو علــی مولا علی، علــی مولا عـلی ********************* بردلم حک شد جمالت ای مه و مهر و ولایت آرزو دارم بـبـیـنـم آن حــریـم با صفـایت گل پیغمبری، ز گل ها برتری عزیز فاطمه، تو عشق حیدری علــی مولا علی، علــی مولا عـلی ********************* ای که عمری در فراقت منتظر ماندم بیایی روز و شب ذکر لب من مهدی زهرا کجایی الا یا مهدیـا، تـویی مشگل گشا یگانه منجی و، طبـیـب درد ما ابــاصالــح بـیــا، ابــا صــالح بـیــا
: امتیاز
|